شعر زیبا از شاعر ارزشمند قشقایی جناب آقای یوسف شیبانی
*** ای دل ***
ای دل افسرده ام از چیست عصیان میکنی؟
قایق افکار من را غرق طوفان میکنی
🌸
همچنان ابر بهاران تیره و اندوهگین
بار درد بیکرانم را دوچندان میکنی
🌸
سیل ویرانگر تو بر پا میکنی همراه باد
استخوانِ کشتیِ جسمم تو ویران میکنی
🌸
تب به جان دارم ز درد بیشمار رفتگان
صائقه بر ظلمت جانم تو مهمان میکنی
🌸
سوز و سرما، دزد و یغما، گرگ پیدا هر طرف
خیمه ام را باد برده، برف و بوران میکنی
🌸
ای دل آشفتهٔ کم طاقت سرشار خون
خویشتن را در ورای اشک پنهان میکنی
🌸
مَرهَم زخم تو ای دل، اشک چشمان من است
خاطر افسرده را هر دَم پریشان میکنی
🌸
واله و سرگشته ام چون زورقی بی بادبان
روح شیدای مرا محبوس زندان میکنی
🌸
گاه چون آتشفشانی از جفای روزگار
خون خود در سرخرگها، گرم و جوشان میکنی
🌸
سوختن با ساختن کار دل است، حاشا مکن
گاه وقتی نیز در خلوت، تو اذعان میکنی
🌸
بی مروّت یاد یاران سفر کرده چرا؟
هر غروب آفتابم، مات و حیران میکنی
🌸
با امید صبح فردائی دگر بادیگران
چهرهٔ ژولیده ام را گاه خندان میکنی
🌸
ای قلم ای جوهرت همدرد تنهائی من
دیده ام را با سریر خون گریان میکنی
🌸
گردشت بر روی کاغذ گردش دوران ماست
حال و احوال دلم را جمله دیوان میکنی
🌸
ای قلم یوسف تورا چون بت پرستش میکند
چون زمستان مرا همچون بهاران میکنی
🙏🌸
یوسف شیبانی فارسیمدان
یکم بهمن نود و نه
استفاده از اشعار ونوشته های نویسندگان وشاعران با ذکر منبع ونام نویسنده وشاعر وکسب اجازه از ایشان مقدور است.