تسلیت به شاعر گرانقدر قشقایی جناب آقای ساسانی گرایی بابت درگذشت مادر بزرگوارشان
سلام وعرض ادب وقت بخیر ، شاعر گرانقدر ایل بزرگ قشقایی، جناب آقای ساسانی ،از شنیدن خبر تلخ درگذشت مادر بزرگوارتان بسیار متاثر وغمگین شدیم،این غم بزرگ را به حضرتعالی وخانواده محترم تسلیت عرض نموده واز خداوند بزرگ صبر عظیم مسئلت داریم.
روحشان شاد ویادشان گرامی
🏴🏴
به نام مادر
به نام عشق
و چقدر زود دیر می شود
انگار همین دیروز بود که کودکی بودم و سایه به سایه مادرم رقص کنان تا قله های عشق به پرواز در می آمدم لحظه ای از مادر جدا نمی شدم تا اینکه موقع مدرسه رفتن شد روز اول دبستان مادرم سه بار من را به مدرسه برد اما هرسه بار از در ودیوار مدرسه فرار کردم ودستان سردم را به دستان گرم مادر سپردم
از لحظه تولد تا این زمان که این مطلب را با اشک چشمانم ، می نویسم از مادرم جدا نبوده ام،از روزی که متولد شدم تا امروز ،
پدرم به اطاق عمل رفته بود من ومادرم پشت درب اطاق عمل چند ساعت به انتظار نشستیم مادر نگران ومضطرب بود اصرار کردم سرش را به روی شانه هایم بگذارد تااضطرابش کمتر شود مادر آرام به خواب رفته بود و آن روز هم روز مادر بود آرام نفس می کشیدم که مبادا مادر از خواب بیدار شود چه تصویر زیبایی ،تصویری غیر قابل توصیف
شروع کردم به نوشتن ،
🍎
*بسمِ ربِّ العشق؛؛که در نام مادر، در زن است*
*آنکه عطرِشال او ؛ یاس وگلِ آویشن است*
🍎
*حضرت مادر همان قدیس تر ؛؛ از مریم و*
*آن خدایی که پس از الله؛؛ معبودِ من است*
🍎
*درنگاه مادرم موجی شده ؛؛؛ جاری به مهر*
*پایکوبان سوی من؛؛درشادی و رقصیدن است*
🍎
*خار اگر درپای من باشد ؛؛؛ نمی دانم چرا*
*از سحر تا شام کار ؛؛؛ مادرِمن شیون است*
🍎
*گر منم یعقوبِ کور و مانده در ؛؛؛ کنعانِ غم*
*مادر از گمگشته یوسف؛؛؛ بوی یک پیراهن است*
🍎
*شام و تاریکی وَ هذیان گویی و ؛؛؛بیماریم*
*با وجود مادرم شبهای سردم روشن ست*
🍎
*مادرآن ققنوس که سوزد ؛؛؛ وَخاکستر شود*
*می خَرد دردو بلایم ؛؛ مادرم رویین تن است*
🍎
*آن یکی گفتا بنان و ؛؛؛ دیگری گفت ایرج وُ*
*بهترین خواننده مادر ؛؛؛ وقت لالا گفتن است*
🍎
*زهر باشم مادرم ؛؛؛؛؛ نام مرا که می برد*
*گوٸیا آن لحظه او؛؛ مشغول حلوا خوردن است*
🍎
*تب تَ تب؛سوزد چو آتشدرشبم؛ پروانه وار*
*مادرم بر بسترِ من ؛؛؛؛ کوه صبر و آهن است*
🍎
*کارگاه شعر در هر نقطه یِ ؛؛؛؛ شیراز هست*
*کارگاه چشمِ مادر ؛؛؛؛ بهترین این فن است*
🍎
*دانه ای بودم ؛؛؛ و مادر آفتابِ هستیم*
*گرمی آغوش مادر ؛؛؛ اولِ روییدن است*
🍎
*شهر شیراز حافظ و ؛؛؛ تبریز دارد شهریار*
*شعر چشم مادرم ؛؛؛ تنها دلیل بودن است*
🍎
*خواستم وصفی زِ مادرگویم و ؛؛؛ ممکن نشد*
*وصف مادر زیره ؛؛ بیهوده به کرمان بردن است*
🍎
*شعر صادق ساسانی گرایی*
*تقدیم به مادر عزیزم*
دستان مادر را بوسیدم و گفتم مادر جان روزت مبارک. شعر را برایش دیکلمه کردم اشک شوق را در چشمانش دیدم
پدر از اطاق عمل بیرون آمد با صدای پرستار که صدا میزد همراه ....
🏴
یاندیگ هیجرانینگنان،یاغیشلاندی گٶز
نیجه قالام دِرری آنا جان سن سیز
🏴
قانات آچدینگ،اوچدینگ فانی دونیادان
یاسینگدا اوتلانمیش یانیر باغریمیز
🏴
آنام عومروم ، آنام گٶزلریم نورو
قره داغ چه غم واریدیر ،کٶیلۆمیز
🏴
نه دن گلمیر گٷزل سسینگ گٶزلیم
داها گلمیر دوداغینگنان شیرین سٶز
🏴
شیون اٸدیر قوجا ،جوان ،اوشاقلار
قره پالتار نه دن گه یمیش اوبامیز
🏴
اینانمیرام باتا گۆنونگ آنا جـــــــان
عزیز آنام تورپاغلارا قویانگ اۆز
🏴
چاره یوخوم ناله چکم ، آغلایام
فراغینگنان یاناسیام ، چارا سیز
🏴
دومان توتموش آنا جانوم ،یوردوموز
سن گٸددینگ و جیگریمه،دوشدی کٶز
🏴
آنام سن سیز گولوستانوم ، خزاندیر
سارالمیشدیر ،لاله گوللاری ،نرگیس
🏴
بهار فصلی اوبا ، کٶچیر ییلاغا
بهارفصلی سن سیز اولموشدور پاییز
🏴
بٸلیم کمان ،گۆنوم یامان،یول دومان
آنا جان داغیندان یٸره گلدی دیز
🏴
یاددان گٸدمز خاطراتینگ ،گٶزلیم
اونوتمیراگ سنی آنا جان هرگیز
🏴
تاپشیردیگ آللا ها ، سنی مهربان
آنا جانوم حلال اٸیله اوغول ، قیز
🏴
حیدر قیزی زینب،سنه یار اولسون
فاطمه یی سنه شفیع ،اٸددیگ بیز
🏴🏴🏴🏴
صادق ساسانی گرایی
🏴🏴🏴🏴
ممنون از ابراز همدردی دوستان ،اقوام وایل سرفراز قشقایی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹